کد خبر 265198
۲۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۶

فرزند شهیدِ «نابغه فاو» در گفتگو با «حیات»:

هرگز چشمان پدر را بدون خستگی ندیدم/ رزمنده‌ای که نگذاشت پیکر برادرش را به عقب برگردانند + فیلم

هرگز چشمان پدر را بدون خستگی ندیدم/ رزمنده‌ای که نگذاشت پیکر برادرش را به عقب برگردانند + فیلم

فرزند شهید محمد حسن طوسی ملقب به «نابغه فاو» با ذکر خاطراتی از پدر، اهتمام وی به رعایت حق الناس و بیت المال را بیان می کند.

سمیه طوسی فرزند شهید محمد حسن طوسی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی حیات؛ درباره اهتمام شهید طوسی به رعایت حق الناس و دقت ایشان در استفاده از اموال بیت المال گفت: یکی از ویژگی های لشکر ۲۵ کربلا همراهی همسران فرماندهان بود. ما با توجه به اینکه اهل مازندران هستیم اما در زمانی که پدر در جنوب کشور و در جبهه بودند؛ ما نیز همراه ایشان به اهواز آمده و در آنجا ساکن شدیم. منزل سازمانی که ما در آن زندگی میکردیم نیازی به پرداخت اجاره نداشت اما پدرم آن مبلغی که باید برای اجاره اختصاص می دانند بخشی از آن را صرف مایحتاج رزمندگان یکرد.
وی ادامه داد: منزلی ما که در آن زندگی میکردیم دو خواب داشت و  در آنجا زندگی ساده ای داشتیم. یک روز مادرم پتویی که متعلق به محل استقرار فرماندهان بود را در منزل پهن کرده؛ اما پدرم به سرعت آن را از منزل جمع کرد چراکه متعلق به بیت المال بود و ما هرگز اجازه نداشتیم ذره ای از اموال بیت المال را استفاده کنیم. 

سمیه طوسی با ذکر خاطره ای از خصوصیات شهید طوسی ملقب به «نابغه فاو» تشریح کرد: عموی من شهید محمد ابراهیم طوسی جزو اولین شهدای خانواده ما بودند. او در عملیات والفجر 6 و ارتفاعات چیلات به شهادت رسید چون آتش دشمن بسیار سنگین بود نتوانستند پیکر او را برگردانند زمانی که این خبر را پدرم داد؛ ایشان مسئولیت منطقه را بر عهده داشت و می توانست به راحتی نیرو بفرستد تا پیکر برادرش را برگرداند.

وی افزود: یکی از رزمندگان تعریف می کرد زمانی که عمویم به شهادت رسید پدرم با دوربین شاهد این لحظه بود و اشک می ریخت اما زمانی که از او درخواست کردند اجازه دهید نیرویی بفرستیم تا ایشان را برگردانیم و پدرم در جواب گفته بود اگر ضمانت می دهید پیکر شهدای دیگر را برگردانید من راضی به این کار خواهم بود.  

وی همچنین ادامه داد: من تنها فرزند شهید طوسی هستم، در زمان شهادت پدرم ۸ ساله بودم و برخی از خصوصیات ایشان در خاطرم مانده است. منزل ما در اهواز بود و این حجم بمباران‌هایی که در غزه می‌بینید من از نردیک شاهد آن بوده و آوارگی کودکان را به عینه دیدم. تفریح ما رفتن به آن مناطق جنگی بود تا حجم مسولیت پدرم را ما نیز درک کنند. هرگز من چشمان پدرم را بدون خستگی ندیدم؛ در زمان اندکی که خانه بود همیشه در خانه نماز را دسته جمعی می‌خواندیم؛ سوره نصر را به من آموخته بود و همیشه بعد از نماز مرا تشویق میکرد که برای شهادتش دعا کنم. همیشه می‌گفت اگر جنگ تمام شود نمیتوانم اینجا بمانم. 

فرزند شهید طوسی همچنین افزود: همیشه مهربان؛ اما قاطع و با صلابت بود، همیشه به خانواده شهدا سر می‌زد و هدف ش این بود که ما بیاموزیم که این خانواده ها چگونه نبود پدر، همسر و فرزندان خود را تحمل می کنند. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha